۱۳۹۰ اردیبهشت ۹, جمعه

نقشه ارزشمندو تاریخی دولت پادشاهی عربستان درباره شاخآب پارس





این نقشه مهم و تاریخی متعلق به دولت پادشاهی عربستان سعودی در سال 1952 میلادی است...نقشه ای رسمی و دولتی...می توانید واژه های بلاد فارس...الخلیج الفرسی...و خوزستان و بادیه ایران را در این نقشه رسمی و دولتی بیابید...اینک صاحبان فضل و خرد و پژوهشگران را به مدد هزاران نقشه و کتاب و سند تاریخی-جغرافیایی شکی نیست که نام علمی و درست این شاخآب ...نامهای پارس...عجم...و ایران بوده است..البته در متون عثمانی گاهی خور نزدیک کویت و بصره ،خلیج بصره نیز نامیده می شده است..اما از بخش اصلی شاخآب ،همواره با نام خلیج العجم یاد شده است...اگرچه مشاهده صدها نقشه بازمانده از بریتانیایی ها و اسپانیایی ها و روسها و عثمانی ها و هلندی ها ..نشان از نام تاریخی آ ن دارد..اما شکی نیست که بررسی نقشه های بازمانده از دولت های عربی که اینک ناجوانمردانه و با پیش گرفتن سیاست تزویر و دروغ سعی دارند افتاب نام درخشان شاخآب همیشه ایرانی پارس را کتمان کنند ،البته شیرینی صد چندان دارد...این روزها یادمان چیرگی سپاه ایران در عهد شاه عباس بزرگ بر بزرگترین قدرت اروپایی آن زمان ،یعنی پرتقال است...در 10 اردی بهشت ماه 1031 هجری-1622 میلادی ...سپاه ایرانی به فرماندهی فرماندار پارس امام قلی خان توانستند پس از یک نبرد سنگین دوماهه ،پرتقالیان را شکست دهند و انها را از جزیره هرمز و شهر بندر عباس کنونی و جرون و یا گمبرون آ ن زمان بیرون کنند و چیرگی کامل ایران را بر کرانه های شاخآب همیشه پارس مستقر سازند...اسناد تاریخی نشان می دهند که پرتقالی ها در ان زمان بزرگترین قدرت دریایی گیتی بودند و کرانه ای گسترده از کویت کنونی تا سواحل شرق هند و چین را در ید خود داشتند و حتی ماکائو تا سال 1990 در اختیار آنها بود...اما با بر تخت نشستن شاه عباس بزرگ در سال 996 هجری ایرانیان نخست ازبکان و ترکان عثمانی را منوکب کردند و پس از آزادی ماورائ النهر و فرارودان و عراق و اذربایجان و اران و شروان و گرجستان و ارمنستان شرقی از چیرگی ازبکان و ترکان عثمانی ،ایران ان روز گار که به مدد جهانداری شاه عباس بزرگ به بزرگترین قدرت خاور زمین بدل شده بود بر آن شد تا چیرگی کامل ایران را بر کرانه های شمالی و جنوبی شاخآب پارس که به مدت 100 از دست رفته بود و غالبا پرتقالیها و اسپانیایی ها و هلندی ها بر ان چیرگی داشتند بازگرداند...و این گونه بود که سیاست جنوبی ایران فعال شد و به حکم و نظارت شاه عباس بزرگ و با فرماندهی امام قلی خان ،سپاهی بزرگ از سراسر ایران ان روزگار به جنوب ایران روانه شد و توانست پس از دو ماه پیکار سهمگین و فتج هرمز و بندر جرون ،گستره ایران را به زمان ساسانی برساند...و جالب است بدانید که در رزم ایرانیان با پرتقالی ها ،نیروی انگلیسی حاضر در شاخآب پارس به مثابه زیر دست سپاه امام قلی خان عمل کرد و چون چیرگی ایران کامل شد ،امام قلی خان با زیرکی تمام مانع شد تا قلعه هرمز را انگلیسی ها اداره کنند و جایگزین پرتقالی ها شوند..بدین گونه بود که به یاد این فتح ،بندر جرون و یا گمبرون ،به بندر عباسی تغییر نام یافت و تا یکصد سال به بزرگترین بندر تجاری سواحل شاخآب پارس بدل شد...و شرح پیروزی درخشان سپاه ایران زمین به فرماندهی دلاوری به نام امام قلی خان در سال 1031 ،از زبان معتبرترین کتاب تاریخی بازمانده از آن زمان ،تاریخ عالم آرای عباسی و خامه اسکندربیگ ترکمان ،بسی خواندنی است و موجب فخر و غرور باشندگان ملت ایران که توانستند کاری را به سامان برسانند که چینی ها و هندی ها تا 300 سال نتوانستند آن را انجام دهند...در صفحه 979 این کتاب چنین نگاشته شده است.....از فتوحات که درین سنه مبارکه مطابق احدی و ثلثین و الف به نیروی اقبال قرین حال اولیا دولت بیزوال گردید فتح و تسخیر بلده هرموز است که بسعی امامقلیخان امیر الامرا فارس بوقوع پیوست...در سال گذشته اشعاری شد که بنابر ظهور بی ادبی های فرنگیه پرتکالیه مقیم انجا ...امیر الامرا مذکور لشکر بتادیب ایشان فرستده خود نیز متعاقب رفت...در این وقت که فرنگیه پای از دایره ادب بیرون نهاده به اموری که بتحریر پیوست اقدام نمودند... جماعت انگلیسی را اخبار نموده ایشان نیز بر حسب وعده آماده خدمت شدند..القصه خان شجاعت شعار با جنود قاهره پارس متوجه آن صوب گشته خود در بندر گمبرو که الیوم به بندر عباسی موسوم است اقامت کردند و افواج قاهره از دریا با کشتی ها و سفاین عبور نموده داخل جزیره هرمز شدند...القصه بعد از دو ماه و چند روز امتداد ایام محاصره و جنگ و جدال به نیروی دولت و اقبال که همواره قرین حال این دودمان والاست قلعه رفیع بنیان هرموز که در متانت و حصانت شهره جهان و از کارنامه های نادره فرنگیان است ،مسخر اولیای دولت ابد پیوند گردیده ،...چون خبر فتح هرموز رسید ، جناب خانی مورد تحسین و آفرین شاه و سپاه گردید و آن خبر بهجت اثر بر مبارزان قلعه گشای رکاب همایون مبارک و میمون امده در همان روز قلعه قندهار نیز بتوفیق کردگار مفتوح گشت..از هر طرف که چشم گشایی نشان فتح...وز هر طرف که گوش نهی مژده ظفر.........یادمان چیرگی سپاه ایرانزمین برکرانه های شاخآب همیشه پارس خجسته باد و نام و یاد امام قلی خان مانا باد.
با سپاس از علی عجمی آذرآبادگانی فرزند فرهیخته ایرانزمین برای این جستار ارزشمند

۱۳۹۰ اردیبهشت ۸, پنجشنبه

جوان پارسی، ایران پرستد

یکی گیتی، یکی یزدان پرستد،
یکی پیدا، یکی پنهان پرستد.
یکی بودا و آن دیگر برهمن،
دگر زان موسی چوپان پرستد.
یکی از روی دستور اوستا،
فروغ و خاور رخشان پرستد.
یکی ذات مسیح ناصری را،
بسان حضرت سبحان پرستد.
گروهی پیرو وخشور تازی،
حدیث و سنت و قرآن پرستد.
پرستد بابی "الواح" و "بیان" را،
بهایی "اقدس" و "ایقان" پرستد .
فقیه آزمند از حرص شهوت،
گهی حور و گهی غلمان پرستد .
چه نیرنگ است یاران، مفتی شرع،
مرید ابله و نادان پرستد؟!.
چگویم، خود تو دانی واعظ شهر،
انین و دیده ی گریان پرستد
...
ندانم از چه رو فرزند ایران،
گه اتریش و گهی آلمان پرستد؟!
شناسم جمعی از مردان آزاد،
در ایران کنده و زندان پرستد.
اگر پرسی ز کیش پورداود،
جوان پارسی، ایران پرستد

شعری زیبا از استاد ابراهیم  پورداود

۱۳۹۰ اردیبهشت ۱, پنجشنبه

گستاخی ترکیه به شاه اسماعیل صفوی

این روزها از سوی شبکه ..شوتی وی..ترکیه سریالی پخش می شود..سریالی پیرامون زندگانی بزرگترین خلیفه و خداوندگار عثمانی...سلطان سلیمان قانونی...هیچ مورخی شک ندارد که سلطان سلیمان فرزند سلیم خون خوار که در سال 926 هجری-1520 میلادی به سلطنت و خلافت عثمانی رسید ،نیرومند ترین خلیفه عثمانی بود و در زمان او گستره عثمانی به بزرگترین میزان خود رسید..اما همان شواهد مسلم تاریخی نشان می دهد که سلیمان با وجود پیروزی های فراوان در عرصه جنگها ،در دو حوزه به شدت ناکام شد...وین... و تبریز...محاصره وین شکست خورد و سپاهیان سلیمان در سه جنگی که با ایران کردند اگر چه تبریز را فتح و جنایات بسیاری را در آذربایجان و به ویژه در تبریز مرتکب شدند که شاید در اثر آن تبریز به ویرانه ای مبدل شد و از خون مردمان عادی تبریز به گواه متون عثمانی رود جاری شد و از کشته ها و شهدا پشته ساخته شد..اما اذربایجانی و تبریزی اگر چه تحت اشغال قرار گرفت ،اما چون سرزمین های اروپای شرقی زیر بیرق بیگانه ترک عثمانی و مزدورانش سر خم نکرد....این سریال مسخره انچه ندارد تاریخ است و مستندات..و بیشتر به شرح مغازله های یک شاه با زنان متعدد شبیه است تا یک سریال مستند تاریخی و البته با رنگ و لعابی که سعی شده مخاطب را به هیجان اورد !!!..بررسی لباسهای بانوان هنر پیشه در این عکس کافی است که نشان دهد سریال تا چه میزان از واقعیت های تاریخی به دور است...انهم در زمانی که ترکان عثمانی در اوج انجماد مذهبی به سر می بردند !!!!...تا اینجا چندان موضوع مهمی رخ نداده است که همه بزرگ نمائی است و رنگ و لعاب بازاری در دربار سلیمان..اما در بخش امروز سریال دیالوگی به تصویر کشیده شد که افزون بر اینکه کاملا با واقعیت ها و اسناد تاریخی به کلی بیگانه بود ،بلکه وهن و دشنام اشکاری نیز به شاهنشاه بنیاد گر ایران یکپارچه پس از ساسانیان ،شاه اسماعیل صفوی بود..در مجلس دیوان همایون که محل گرد همایی خلیفه و وزیر اعظم و شیخ الاسلام و دیگر وزرا بود ،صحنه ای دروغین نشان داده شد که گویی نامه ای از شاه اسماعیل به سلطان سلیمان قانونی رسبده است..بگذریم که به هیچ روی چنین نامه ای وجود خارجی و تاریخی ندارد ..زیرا در زمان ادعایی ارسال نامه همسر روسی سلیمان که روکسلانه الکساندرا نامیده می شده و لقب ..خرم سلطان ..یافته بود ..هنوز فرزندش سلیم را نزاده بود !!! در این دیالوگ سخیف و ضد ایرانی ...صدراعظم یونانی سلیمان نامه ای از شاه اسماعیل را برای سلیمان می خواند که از او با القاب سلطان اسکندر نشان و صاحب جم و نیز دارای جایگاه داریوش نام برده می شود !!!!!!! و وزیر اعظم یونانی ابراهیم پاشا می گوید که اسماعیل سلیمان را به حق با این لقبها یاد کرده است !!! سپس سلیمان روی به کاتبش کرده و می گوید که پاسخ نامه را بدهد و کاتب می پرسد نامه به شاه اسماعیل و سلیمان گستاخانه پاسخ می دهد از چه زمانی شکست خورده چالدران و امیری بی اهمیت شاه شده است !!!؟؟ به او بنویس به راه حق برگرد !!!..بررسی این دیالوگ به شدت با هرگونه مستندات تاریخی و نامه های متبادله در تناقضی اشکار است و به دو هدف نگاشته شده است...یکی اینکه ناکامیهای سلیمان را در ایران و رشادتهای صفویان را خوار جلوه دهد و دوم اینکه با روندی مزورانه سعی دارد با این دیالوگ دروغین ،میلیونها علوی ترکیه را که عاشق شاه اسماعیل هستند و هنوز او را مراد خود می دانند مورد شستشوی مغزی قرار داده و با داده های تاریخی دروغین ،از ارادت انها به ایران و شاه اسماعیل بکاهد...بر ایرانیان است که در این وانفسا که هویت فرهنگی ایران دایما از سوی بیگانگان مورد توهین و سخره قرار می گیرد ،پیرامون این جعل و هتاکی رکیک نسبت به شاه اسماعیل شاهنشاه بنیاد گر ایران واکنش در خوری نشان دهند و اثبات کنند که روح ایرانی گری بیش از هر زمانی زنده است و نویسندگان دروغزن ترکی یک سریال دور از هر گونه مستندات تاریخی نمی توانند میراث فرهنگی و بزرگمرد تاریخ ایران..شاه اسماعیل یکم را به سخره گیرند..شاه اسماعیلی که نامه هایش به پدر سلیمان ..سلیم خون خوار اکنده از دشنام بود و اصولا نه نامه ای به سلیمان نوشت و نه او را قابل مخاطب بودن می دانست و چه برسد به انکه نامهای تملق امیز به او بنویسد و انهم در زمانی که با کرونومتری تاریخی و واقعیات کاملا نا هم خوانی دارد...بار دیگر باید بر پانترکان بی هویت و جیره خوار بیگانه که پرچم نوکری بیگانه عثمانی و پانترکان ترکیه را به وش کشیده اند یاد اور شویم که با ژرف بینی و اندکی تعمق از خواب غفلت به در ایند و شاهد باشند که پانترکان چگونه شاه اسماعیل فخر ایران زمین را مورد هتاکی دروغین و ناجوان مردانه قرار داده اند...لازم است هواداران ساده لوح این جریان شاهد باشند و حداقل از خون هزاران تبریزی قتل عام شده به دست ترکان خون خوا ر عثمانی و رشادتهای شاه اسماعیل شاهنشاه ایران زمین شرم کنند...دوستان گرامی..شبکه سخیف شو تی وی ترکیه را باید زیر رگبار اعتراض قرار دهیم و از تمامی هم میهنان خواهشمندم این جستار مهم را به هر صورتی که می توانند پراکنده
شبکه ..شوتی وی..ترکیه سریالی را در حال پخش دارد که درباره زندگی خلیفه عثمانی...سلطان سلیمان قانونی. است.. سلطان سلیمان فرزند سلیم خون خوار که در سال 926 هجری-1520 میلادی به سلطنت و خلافت عثمانی رسید ،نیرومند ترین خلیفه عثمانی بود و در زمان او گستره عثمانی به بزرگترین میزان خود رسید..اما همان شواهد مسلم تاریخی نشان می دهد که سلیمان با وجود پیروزی های فراوان در عرصه جنگها ،در دو حوزه به شدت ناکام شد...وین... و تبریز...محاصره وین شکست خورد و سپاهیان سلیمان در سه جنگی که با ایران کردند اگر چه تبریز را فتح و جنایات بسیاری را در آذربایجان و به ویژه در تبریز مرتکب شدند که شاید در اثر آن تبریز به ویرانه ای مبدل شد و از خون مردمان عادی تبریز به گواه متون عثمانی رود جاری شد و از کشته ها و شهدا پشته ساخته شد..اما اذربایجانی و تبریزی اگر چه تحت اشغال قرار گرفت ،اما چون سرزمین های اروپای شرقی زیر بیرق بیگانه ترک عثمانی و مزدورانش سر خم نکرد....این سریال مسخره انچه ندارد تاریخ است و مستندات..و بیشتر به شرح مغازله های یک شاه با زنان متعدد شبیه است تا یک سریال مستند تاریخی و البته با رنگ و لعابی که سعی شده مخاطب را به هیجان اورد !!!..بررسی لباسهای بانوان هنر پیشه در این عکس کافی است که نشان دهد سریال تا چه میزان از واقعیت های تاریخی به دور است...انهم در زمانی که ترکان عثمانی در اوج انجماد مذهبی به سر می بردند !!!!...تا اینجا چندان موضوع مهمی رخ نداده است که همه بزرگ نمائی است و رنگ و لعاب بازاری در دربار سلیمان..اما در بخش امروز سریال دیالوگی به تصویر کشیده شد که افزون بر اینکه کاملا با واقعیت ها و اسناد تاریخی به کلی بیگانه بود ،بلکه وهن و دشنام اشکاری نیز به شاهنشاه بنیاد گر ایران یکپارچه پس از ساسانیان ،شاه اسماعیل صفوی بود..در مجلس دیوان همایون که محل گرد همایی خلیفه و وزیر اعظم و شیخ الاسلام و دیگر وزرا بود ،صحنه ای دروغین نشان داده شد که گویی نامه ای از شاه اسماعیل به سلطان سلیمان قانونی رسبده است..بگذریم که به هیچ روی چنین نامه ای وجود خارجی و تاریخی ندارد ..زیرا در زمان ادعایی ارسال نامه همسر روسی سلیمان که روکسلانه الکساندرا نامیده می شده و لقب ..خرم سلطان ..یافته بود ..هنوز فرزندش سلیم را نزاده بود !!! در این دیالوگ سخیف و ضد ایرانی ...صدراعظم یونانی سلیمان نامه ای از شاه اسماعیل را برای سلیمان می خواند که از او با القاب سلطان اسکندر نشان و صاحب جم و نیز دارای جایگاه داریوش نام برده می شود !!!!!!! و وزیر اعظم یونانی ابراهیم پاشا می گوید که اسماعیل سلیمان را به حق با این لقبها یاد کرده است !!! سپس سلیمان روی به کاتبش کرده و می گوید که پاسخ نامه را بدهد و کاتب می پرسد نامه به شاه اسماعیل و سلیمان گستاخانه پاسخ می دهد از چه زمانی شکست خورده چالدران و امیری بی اهمیت شاه شده است !!!؟؟ به او بنویس به راه حق برگرد !!!..بررسی این دیالوگ به شدت با هرگونه مستندات تاریخی و نامه های متبادله در تناقضی اشکار است و به دو هدف نگاشته شده است...یکی اینکه ناکامیهای سلیمان را در ایران و رشادتهای صفویان را خوار جلوه دهد و دوم اینکه با روندی مزورانه سعی دارد با این دیالوگ دروغین ،میلیونها علوی ترکیه را که عاشق شاه اسماعیل هستند و هنوز او را مراد خود می دانند مورد شستشوی مغزی قرار داده و با داده های تاریخی دروغین ،از ارادت انها به ایران و شاه اسماعیل بکاهد...بر ایرانیان است که در این وانفسا که هویت فرهنگی ایران دایما از سوی بیگانگان مورد توهین و سخره قرار می گیرد ،پیرامون این جعل و هتاکی رکیک نسبت به شاه اسماعیل شاهنشاه بنیاد گر ایران واکنش در خوری نشان دهند و اثبات کنند که روح ایرانی گری بیش از هر زمانی زنده است و نویسندگان دروغزن ترکی یک سریال دور از هر گونه مستندات تاریخی نمی توانند میراث فرهنگی و بزرگمرد تاریخ ایران..شاه اسماعیل یکم را به سخره گیرند..شاه اسماعیلی که نامه هایش به پدر سلیمان ..سلیم خون خوار اکنده از دشنام بود و اصولا نه نامه ای به سلیمان نوشت و نه او را قابل مخاطب بودن می دانست و چه برسد به انکه نامهای تملق امیز به او بنویسد و انهم در زمانی که با کرونومتری تاریخی و واقعیات کاملا نا هم خوانی دارد...بار دیگر باید بر پانترکان بی هویت و جیره خوار بیگانه که پرچم نوکری بیگانه عثمانی و پانترکان ترکیه را به وش کشیده اند یاد اور شویم که با ژرف بینی و اندکی تعمق از خواب غفلت به در ایند و شاهد باشند که پانترکان چگونه شاه اسماعیل فخر ایران زمین را مورد هتاکی دروغین و ناجوان مردانه قرار داده اند...لازم است هواداران ساده لوح این جریان شاهد باشند و حداقل از خون هزاران تبریزی قتل عام شده به دست ترکان خون خوا ر عثمانی و رشادتهای شاه اسماعیل شاهنشاه ایران زمین شرم کنند...دوستان گرامی..شبکه سخیف شو تی وی ترکیه را باید زیر رگبار اعتراض قرار دهیم و از تمامی هم میهنان خواهشمندم این جستار مهم را به هر صورتی که می توانند پراکنده کنند.

با سپاس از فرزنده فرهیخته ایران ع.ع. آ